ღ♥ღرویای خیسღ♥ღ
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
دو برادر بودند که از بچگی هر وقت رازی داشتند نوک انگشتان دستشان را می بریدندو به هم می چسباندن به نشانه اینکه این راز همیشه باقی می ماند.سالها گذشت وپسرها بزرگ شدن.یک روز برادر بزرگ به برادر کوچکتر گفت من یک راز مهم دارم.هر دو نشستند و نوک انگشتان دستشان را بریدند وبه هم چسباندند.برادر بزرگ گفت:من ایدز گرفته ام..... بیچاره برادره چه بهای سنگینی برای رازداریش داد نظر شماچیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه یه ماه ازسال بودم:مرداد اگه یه روز بودم:دوشنبه اگه یه جهت بودم:شمال اگه یه گناه بودم:عشق اگه یه گل بودم:رز قرمز اگه یه رنگ بودم:ارغوانی اگه یه پرنده بودم:عقاب اگه یه صدا بودم:امواج دریا اگه یه ساز بودم:گیتار اگه یه اسم بودم:هستی اگه طبیعت بودم:دریا اگه یه جاده بودم:جاده شمال اگه یه حس بودم:دوست داشته شدن اگه یه صفت بودم:مهربونی ...حالا نوبت شماست... دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. مرا اینگونه نگاه نکن دل من پر از سکوت است سکوتی که اگر نمایان شود عالمی را به آتش می کشد در پس پوسته ی حرفهای من سکوتی پر معنا نهفته است صدها جلد کتاب یک دقیقه آن است و در تاکستان ابدیت یک شاخه انگور دارد شرابی که از آن افشرده ام دنیاییی را مست میکندودیگری را می کشد مرا رها مکن
چیست فرق آدمی با جانور؟!! تا كه می نازد به خود نوع بشر آدمی را گر نبود این امتیاز بود بیش از جانور غرق نیاز هست این نیروی ممتاز بشر عقل دور اندیش و آینده نگر بر شگفتم...بر شگفتم من چرا این برتری؟!! گشته در او مایه ی وحشی گری در طبیعت بی گمان هر جانور هست در هنگام سیری بی خطر من نمیدانم...نمیدانم چرا نوع بشر؟! وقت سیری میشود خون خوارتر؟!!! در میان جنگل دور و دراز هیچ حیوان دیده ای هم جنس باز؟!! هیچ شیری دیده ای در بیشه زار؟! جمع شیران را كشد بالای دار؟!! هیچ گرگی دیده ای كه از بهر مقام گرگ ها را كرده باشد قتل عام؟!!! هیچ ماری دیده ای با زهر خود كشته ها بر پا كند در شهر خود؟!! هیچ میمون ساخته بمب اتم؟!! تا كه هستی را كند از صحنه گم دیده ای؟!!! دیده ای هرگز الاغی باربر مین گذارد كار زیر پای خر؟!! هیچ اسبی دیده ای غیبت كند؟!! یا به اسب دیگری تهمت زند؟!! هیچ خرسی آتش افروزی كند؟!! یا گرازی خانمان سوزی كند؟!! هیچ گاوی دیده ای كه از اعتیاد داده گاو و گاوداری را به باد؟!! پس چرا؟!! پس چرا انسان با عقل و خرد آبروی دام و دد را می برد؟!! پس بوٌد دیوانه بی آزارتر زآنكه محروم است از عقل بشر مولوی استاد حكمت در جهان كرده بس این نكته را شیرین بیان صبر کردن دردناک است.... فراموش کردن دردناک تر..... ولی دردناک تر از این دو اینه که ندونی باید صبر کنی یا فراموش.......! میـدمیـدونی بن بسـتــــــ| زنـدگی کـجـاست ؟؟؟
جــایــی کـه ...
نـه حـــق خــواسـتن داری
نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن می دانی؟ یک وقت هایی باید روز اول خیلی اتفاقی دیدمت, روز دوم الکی الکی چشمام به چشمت افتاد. هفتهی بعد دزدکی بهت نگاه کردم, ماه بعد شانسی به دلم نشستی و حالا سال هاست یواشکی دوست دارم... چارلی چاپلین بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی ... درد آدمی آن زمان اغاز میشود که محبت کردن را میگذارند پای احتیاج صداقت داشتن را میگذارند پای سادگی سکوت کردن رو میگذارند پای نفهمی نگرانی را میگذارند پای تنهایی و وفاداری را پای بی کسی همه میدانند که حقیقت این نیست اما انقدر تکرار میکنند که خودت هم باورت میشود . . .
ادامـ ـه حرفـ ـامونــ
رویِ یک تکه کاغذ بنویسی
تعطیل است
و بچسبانی پشتِ شیشهیِ افکارت
... ... باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال سوت بزنی
در دلت بخندی به تمام افکاری که
پشت شیشهیِ ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویی:
بگذار منتظر بمانند.
هیچ نشانه خاصی!
فقط با هر صدایی برمیگردد .
نگرانم نباش مامان...
دخترك گل فروش شيشه تمام ماشينا رو زده بود
هيچي گيرش نيومده بود ، الا نگاه هاي تحقير آميز
نگاش به اونور خيابون افتاد
خانمي كه اونور خيابون ايستاده بود رو ديد
راننده ها هي ميگفتن : خانم چند ؟
دخترك تو دلش گفت : آخه اون خانم گل هم نميفروشه !!
از اون روز همش منتظر اينه كه بزرگ بشه !!
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی ...
شاکی بشی ولی شکایت نکنی ...
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن ...
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری ...
خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری !
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی ... !!
داستان این روزهای من ... !
طراح : صـ♥ـدفــ |